کوروش جانکوروش جان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

دفتر ثبت خاطرات کودک ما

شیرینی خرون برای شیرینی خورون....!

این روزها تو خانواده بابا رضا تب و تاب خاصی هست. چرا؟ چون 5شنبه هفته دیگه عروسی عمو مهدیه. همه دارن تلاش و فعالیت میکنن. من و شما هم یه گوشه ای نشستیم و داریم اینا را تماشا میکنیم. کاری از دستمون بر نمیاد..... ما فقط باید مواظب خودمون دوتایی باشیم و این حرفیه که مرتب همه بهمون میزنن. اما دیشب ما هم برای این عروسی یه کاری کردیم. رفتیم شیرینی خرون. من و شما و بابا رضا دیشب برای خرید شیرینی عروسی به شیرینی فروشی رفتیم و شیرینی هایی که میخواستیم را انتخاب کردیم. از این بابت هم خیلی خوشحالیم. مگه نه؟؟؟ همین جا هم جا داره با هم به عمو مهدی تبریک بگیم و براشون آرزوی موفقیت کنیم. عمو مهدی جان مبارکه. انشالله که خوش...
25 فروردين 1394

جشن نام گذاری

در تاریخ 12 فروردین ماه 94 خورشیدی مصادف با سالگرد ازدواج پدر و مادر، نام نهادیم نام زیبایت را به نام کوروش. انشالله به میمنت و مبارکی. اصل ماجرا: امشب همه ما تصمیم گرفتیم هر طور شده اسم شما را انتخاب کنیم. 6اسم متفاوت از اسمای منتخب انتخاب شد: "کوروش، پویا، عرفان، پارسا، مسیح و صدرا" بعد از اون پسر دایی از داخل این اسمها یه کاغذ را برداشت. اسم کوروش بود. و با موافقت مامان نازی، بابا رضا، مادر جون، پدر جون، دایی ها و خاله شادی و پس از آن تماس تلفنی با مامان ایران و بابا علی و عمو مهدی و عمه ریحانه این اسم انتخاب شد و در صفحه اول قرآن ثبت شد. مبارکت باشه کوروش جان ...
12 فروردين 1394

سیسمونی چینون

ما قرار بود سیسمونی شما را تو اردیبهشت بچینیم. آخه تو اردیبهشت عروسی عمو مهدی بود و پدر جون اینا قرار بود بیان اصفهان. اما به اصرار دایی ها مبنی بر اینکه ممکنه اونا نتونن برای این دو تا کار بیان اصفهان، زمان چیدن سیسمونی را جلو انداختیم و دیروز اومدن هم کالسکه و کریر و هم تخت و کمدتو نصب کردن و سیسمونی شما را چیدیم. با کلی استیکر رنگ و وارنگ و پر از انواع اسباب بازی ها و لباسهای قشنگ. همه وسایلت خیلی قشنگ شد. مبارکت باشه گلم.... هنوز فرصت نشده ازشون عکس بگیرم اما به محض اینکه گرفتم واست میفرستم. یادت نره همه ما شما را خیلی دوست داریم.   ...
8 فروردين 1394
1